زندگی با طعم فیلتر شکن
وقتی دنیای مجازی آنقدر کوچک شود که در دستانت جاخوش کند،در جیبتان جا شود و همه جا قابل حمل باشد،در کنار خوبی های احتمالی ،مشکلاتی را ایجاد خواهد کرد.
قرار است درباره دنیای مجازی گفتوگو شود. دنیایی که برخی از علایمش قابل دیدن اما خیلی از علایم و نشانههای آن نه تنها دیدنی بلکه قابل دسترسی و دستیابی هم نیست. به همین دلیل چون خیلی از چیزها دیده نمیشود، ترس و هراس از آن کمتر و بیمناکی به حداقل میرسد.
اما در دنیای واقعی اینگونه نیست؛ آیا کسی حاضر است خود را بر لبه پرتگاه چه بر سر کوهی بلند و یا بر فراز ساختمانی مرتفع قرار دهد؟ آیا عابری به خود اجازه میدهد تا از عرض خیابان یا بزرگراهی شلوغ که خودروها با سرعت زیاد میگذرند، عبور کند؟ آیا راننده خودرویی با بیاحتیاطی چراغ قرمز را رد میکند؟ آیا فردی جرأت میکند خود را در رویارویی با حیوان درندهای قرار دهد؟ آیا انسانی تا از سلامتی یک نوشیدنی یا خوراکی اطمینان نداشته باشد آن را مورد استفاده قرار میدهد؟ آیا کسی خود را به آتش سوزان، جسم برنده، مکانی ناامن که در حال ریزش است و یا هر محلی که احتمال وقوع رویداد خطرناکی در آن میرود، نزدیک میکند؟
پاسخ همه پرسشهای مطروح، منفی است. بهطور قطع یک آدم آگاه و حواسجمع تحت هر شرایطی خود را در معرض خطر قرار نمیدهد. چرا؟
چون همه این رویدادها در دنیای واقعی و فیزیکی صورت میپذیرد و هر انسانی با کمک حواس پنجگانه خود میفهمد که نباید خود را به خطر اندازد. او میبیند، میشنود، حس میکند و درنهایت به طور ارادی و غیر ارادی از آنها دور میشود. چون به سلامتی، امنیت و ایمنی خود احترام میگذارد.
او به مخاطرات اجازه نمیدهد تا به جان او و اعضای بدنش، آسیب بزنند و پیوسته تلاش میکند در همه حال خود و همنوعانش را سلامت بدارد.
کوتاه سخن آنکه هر آدمی در برخورد با تمام رویدادهای دنیای واقعی با محاسبه آثار و نتایج رویدادها، مبادرت به انجام و یا ترک فعل میکند و به تعبیر سنجیدهتر احتیاط میکند. اما آیا همین انسان در ورود به دنیای مجازی، این میزان احتیاط و دوراندیشی حتی به درجه کمترش را دارد؟
علت چنین تفاوت و تضادی در برخورد آدمیان با دنیای واقعی و دنیای مجازی و رویدادهای آنها چیست؟
اینروزها درباره شبکههای اجتماعی و نرمافزارهای آن، شنیده و خواندهاید. آن هم به مدد «فیلترینگ». بهراستی اگر ویچت، وایبر، تانگو، اوو، واتساپ و ... فیلتر نمیشدند، کاربران ایرانی بهدنبال کم و کیف آنها میرفتند تا ببینند که طراح آنها چه کسی و در کجاست و هدف اصلی آنها چیست؟
در اینباره البته کارشناسان و متخصصان به فراخور حال و مقام اظهارنظر کردهاند و درباره فواید و خطرات چنین فضاهایی، هشدار و آگاهی لازم را دادهاند. اما همه متفقالقول بر این نکته تأکید دارند که باید در اینباره از سوی نهادها و سازمانهای مسوول، آموزشهای کافی به نوجوانان و جوانان داده شود.
بهرهگیری از تکنولوژی برای ارتباطات سریعتر و آسانتر نیکوست اما خود را بیاختیار به آن سپردن خطرناک است. خطری که این روزها زوجهای ایرانی و پسران و دختران نوجوان و جوان را تهدید میکند
اما، این همه دغدغه برای چیست؟
اگر به بحث آغازین این مقال برگردیم، دلیل همه نگرانیها و دغدغهها به بیمحابا استفاده کردن چنین نرمافزارهایی برمیگردد.
آیا یک مرد و زن به شخص متجاوزی در دنیای فیزیکی حتی اگر به قیمت جانشان تمام شود، اجازه میدهند همسرش را از او جدا کنند؟ پاسخ منفی است. پس چگونه است که دنیای مجازی بدون هیچگونه درگیری و برخوردی، زمینه چنین جدایی را در میان خانوادههای ایرانی طرحریزی کرده و آرام آرام به اختلافات سلیقهای، عقیدتی، کلامی و روشی دامن میزند.
پس چرا آن شخصی که در دنیای واقعی خود را از هر رویداد خطرناکی مصون میدارد، در این دنیا بیاراده عمل میکند و در به اشتراک گذاشتن هر چیزی برای خود محدودیتی قایل نیست؟ آیا شما حاضر هستید تصویر چاپ شده خود را در خیابان میان مردم پخش کنید؟ پس چرا همان تصویر را فارغ از نوع پوشش و چگونگی حالت چهره در فضای مجازی منتشر میکنید و آنگاه از زمین و زمان گله میکنید و به دیگران لعن میفرستید که آن را مورد سوءاستفاده قرار دادهاند؟
هر کاربر به محض ورود به هر فضای مجازی از سوی 3 نفر تحتنظر است. به زبانی دیگر زمانیکه کاربر از یک شبکه اجتماعی و یا نرمافزارها و برنامههای معمول اینگونه شبکهها استفاده میکند حداقل به 3 نفر اجازه میدهد که او را ببینند. آن سه عبارتند از گرداننده آن شبکه، کسی که کاربر را به آن شبکه وصل کرده و درنهایت مخاطبی که کاربر برای او هرگونه پیام اعم از صوتی، تصویری و متنی میفرستد.
ورود به چنین دنیایی یعنی آنکه کاربر به گردانندگان شبکههای اجتماعی اجازه میدهد تا به اطلاعات او دسترسی داشته باشند. حال اگر در این فضای مجازی رصد کاربران برای یکدیگر آسانتر باشد، امنیت آن به مراتب پایینتر است.
بهرهگیری از تکنولوژی برای ارتباطات سریعتر و آسانتر نیکوست اما خود را بیاختیار به آن سپردن خطرناک است. خطری که این روزها زوجهای ایرانی و پسران و دختران نوجوان و جوان را تهدید میکند.
آسیبهای حاصل از این خطرها چون دیده نمیشود و البته جسمی هم نیست شاید تا مدتی ظهور و بروز نکند. آثار بیصدای اینگونه فضاها، روانی است و از آنجا که بر ذهن و روان کاربران تأثیر عمیق میگذارد، ظهور آسیبهای آن کمی با تأخیر همراه است و البته درمان آن هم زمانبرتر.
زمانیکه در کنار یکدیگر نشسته اما از هم دورید و پرتگاه، چراغ قرمز و شعله آتشی هم نیست تا شما را به خود آورد و از خطر بجهید در نتیجه آنقدر فاصلهها زیاد میشود که تصمیم میگیرید حتی در کنار یکدیگر هم ننشینید و در ادامه زیر یک سقف جمع نشوید؛ پس بهتر است تنها باشید.
و نکته پایانی این وجیزه آنکه، هرگز به کسی یا چیزی اجازه نده که تو را به ورطهای بکشاند که احساس کنی مهار سرنوشت خود را از کف دادهای. در انتخاب راه زندگی خود فعالانه قدم بردار وگرنه مجبور میشوی به آنچه پیش رویت گذاشته شده، تن بدهی. خودت توپ را حرکت بده.
درباره موضوع این نوشته هم چندی پیش سایت تبیان مطلبی را با عنوان « شما بگویید: ویچت و دنیای زناشویی » را به اشتراک گذاشت. تعداد زیادی از کاربران پس از مطالعه در ذیل آن پیامهایی را انشاء کردند که برخی از آنها عیناً در اینجا نقل قول میشود. بهطور قطع انتقادات، نظرات و پیشنهادات شما کاربر گرانقدر هم به این نوشتار نگارنده مهم و ارزشمند است.
گزیده نظرات برخی از کاربران به مطلب « شما بگویید: ویچت و دنیای زناشویی » :
* من ویچت دارم فیلترشم کردن اما با سایفون براحتی بازش کردم. بنظرم آدم خودش باید جنبه داشته باشه هرچیزی یه حدی داره نه بیشتر نه کمتر.
* به نظرمن بهتره وقتی بچهها کوچک و نوجوان هستند به اونها یاد بدیم که وقت چقدر ارزشمنده!
* جامعهی ما داره به سمتی میره که عاقبتش معلوم نیست. خدا به داد نوجوونا برسه که از کسایی الگوبرداری میکنن که هیچ هویت معقولی ندارن.
* ایرانیان با فرهنگترین مردمان در گذشته بودهاند حال نمیدانم ما را چه شده است!!
* توی خانوادهی ما باعث ارتباط بیشتر با هم شده است.
* یه دوستی دارم که نقاشه و معتاد ویچت یه روز بهم اساماس داد که یک ساعتی اینترنتم قطع شد با اعضای خانوادم کمی حرف زدم حالا فهمیدم طفلکیها چقدر آدمهای مهربونی هستند.
* وقتی افراد یک جامعه دچار فقر فرهنگی باشن انتظار دیگهای نباید داشت.
* اگر از این امكانات و یا حتی فیسبوك به طور صحیح استفاده بشه اشكالی كه نداره بلكه در حفظ و ادامه خیلی از ارتباطات مفیده.
* عکسهای "نامناسب" خانمهای همکار، چرا اونجا قرار گرفته؟ نکنه با آقای زاکربرگ محرم هستند؟!
* در این مقوله باید فرهنگسازی بشه. نه تنها از وظیفه مسوولان باشد، بلکه مردم هم باید در این زمینه پیشقدم شوند.
* موازاتش رو داریم. جواب تکنولوژی تکنولوژی است. الان نرمافزار دیالوگ ایرانی هست.
* هیچ زوج خوشبخت و"عاقلی" زندگیشان با یک نرمافزار از هم نمیپاشد.
* به جای اینکه هی بیان فیلتر کنن بیان یه کم فرهنگسازی کنن.
* در مورد زندگی زناشویی که گفتید، من خودم چند تا زوج رو از توی ویچت میشناسم که نوع رابطشون برام خیلی جالبه و کلا شاخ درآوردم که اینا چطوری باهم زندگی میکنن و اینقدر نسبت به کارهای هم بیاهمیت هستن.
* رابطه زناشویی به خودشون مربوطه نه به دولت و افراد دیگه. هرجور بخوان زندگی میکنن، به بقیه هم ارتباطی نداره.
* بجای اینکه بگیرن ویچت رو فیلتر کنن یا هر برنامه دیگری رو فیلترکنن سرمایهگزاری کنن فرهنگسازی کنن!!
* اگه مشکلی داشته باشه تنها گریبانگیر زن و شوهرها که نیست. اون جوونهای مجرد پس چی؟
* چرا همش از بدیها میگین؟ چرا یکم از خوبیهاش نمیگینننننننننننن؟ حسودی نکنین به پیشرفت بعضیا. اگه ویچت مال تبیان بود چی؟؟؟؟ اونوقت خیلی مفید میشد لابد؟؟؟؟؟؟
* بودن پدر و مادر کنار بچهها از بوجود آمدن بسیاری از مشکلات اجتماعی، جلوگیری میکنه.
* من نمیتونم ببینم آقامون جز من با خانم دیگهای بخنده چه برسه بزارم بره ویچت. اینقدر روابط خانوادگیم برام مهمه که عمرا اجازه بدم سراغ اینا برن. البته باسیاست نه تهدید.
دانش پور شفیعی
بخش خانواده ایرانی تبیان